بهترين راه براي آغاز يادگيري يك مهارت جديد چيست؟ گوش دادن به توضيحات يك معلّم؟ خواندن يك كتاب آموزشي؟ شروع فيالبداهه به اجراي يك مهارت و سعي در انجام درست آن؟
بسياري از مراكز پرورش استعدادها از روشي استفاده ميكنند كه ما آن را روش حكّاكيكردن ميناميم. اساساً نحوهي اجراي تكنيك را بهطور دقيق و از نزديك، بارها و بارها مشاهده ميكنند؛ تا جايي كه يك طرح و ماكت ذهني از آن مهارت و با مشخصات كامل بسازند.
چند سال قبل در يك برنامهي تلويزيوني، تيموتي گلوي (مربّي تنيس و نويسندهي يك سري كتاب در مورد روشهاي نوين مربيگري و پرورش تعالي شخصي و حرفهاي) گروهي از افراد میانسال را كه تاکنون تنيس بازي نكرده بودند، جمع كرد. يك تست كوتاه مهارتي از آنها گرفت و سپس خانمي را كه كمترين پتانسيل را نشان داده بود، انتخاب كرد؛ سپس گلوي، بدون به زبان آوردن حتّي يك كلمه شروع كرد به اجراي ضربهي فورهند (ضربه با روي راكت) درحالیکه آن خانم، او را به دقت نگاه ميكرد. گلوي توجّه آن خانم را به سمت پاهاي خود سوق داد. سپس به نحوهي در دست گرفتن راكت و به ريتم ضربه زدن به توپ آن خانم، خيلي مشتاقانه نگاه ميكرد و سپس شروع كرد به تقليد حركات گلوي. بعد از بيست دقيقه بهطور تعجبآوری ضربات فورهند مناسبي را اجرا ميكرد.
مثالي ديگر از حكّاكيكردن كه بهجای چشمها گوشها را درگير ميكند، روش سوزوكي براي يادگيري موزيك ميباشد. (شي ني چي سوزوكي ـ ويالونيست مشهور ژاپني ـ كه سعي داشت با ايجاد محيطي سرشار و فنی از موزيك، آن را همچون زبان مادري در درون كودكان، نهادينه كند و معتقد بود اگر كودكان با احساس، نظم و پشتكار به يادگيري و نواختن موزيك بپردازند، قلبهاي زيباتري خواهند داشت و شهروندان بهتري خواهند شد. او تلاش ميكرد تا پس از وقايع دلخراش جنگ جهاني دوم با استفاده از موزيك، زيبايي را براي زندگي كودكان ژاپني به ارمغان آورد.)
در اين روش، دانشآموزان سوزوكي هر روز به ليستي از آهنگها گوش فرا ميدهند كه با آهنگ «چشمك بزن. چشمك بزن ستارهي كوچولو!» (Twinkle, Twinkle, Little Star) شروع ميشود و بهطور پيشروندهاي آهنگها پيچيدهتر ميشوند. شنيدن دوباره و دوباره (و دوباره)ي آهنگها آنها را در مغز دانشآموزان حکاکی ميكند.
«تمرين گوش دادن» يك نقشه ذهني قوي و با جزئيات ميسازد. يك سري از نكتهها كه از طريق آنها ميتوان موفقيتها يا خطاها را در اجرا يا تلاش بعدي، اندازهگيري نمود.
نكتهي كليدي براي حکاکی اثربخش مهارت در مغز، اين است كه ارتباطي قوي و مشتاقانه ايجاد كنيم. چنان مشاهده كنيم و گوش فرا دهيم كه بتوانيم احساس اجراي مهارت را تصويرسازي كنيم. براي مهارتهاي جسماني، خود را درون بدن كسي كه مهارت را اجرا ميكند، تصور كنيد تا كاملاً نسبت به حركت آگاه شويد و ريتم را دريابيد. سعي كنيد شكل دروني حركتها را حس كنيد. براي مهارتهاي ذهني بهوسیلهی بازسازي الگوهاي تصميمگيري فرد خبرهای كه او را الگو قرار دادهايد، مهارت را شبيهسازي كنيد.
شطرنجبازان، اين كار را با دوباره بازی کردن مسابقههاي كلاسيك انجام ميدهند؛ حركت به حركت. سخنرانان با اجراي دوبارهي سخنرانيهاي بزرگ، اين كار را انجام ميدهند؛ كلمه به كلمه و با همان لحن و تُن صدا. موزيسينها به اجراي دوبارهي موزيكهاي محبوب ميپردازند. بعضي از نويسندگان با دوبارهنويسي كلمه به كلمهي بخشهاي منتخب كارهاي بزرگ، اين تأثير را به دست ميآورند.