والدین و مدیریت استعدادها در والیبال
والدین و مدیریت استعدادها در والیبال
والدین نقش مهم و چند جانبهای در پرورش بازیکنان نخبه دارند. در دوران نونهالی و نوجوانی، نقش والدین حالت رهبری کننده و فراهم آورندهی شرایط و موقعیت می باشد، در حالیکه در اواخر نوجوانی و جوانی به مشاورانی مؤثر و حامیان مادی و معنوی فرزندان خود تبدیل میشوند؛ در ادامه و در طول دوران اوج عملکرد و حرفهای گری نقش والدین بسیار محدود شده و به پشتیبان معنوی و مشوق آنها تبدیل میشوند.
در دورههای کودکی و نونهالی، والدین تأثیر زیادی در توسعهی ظرفیتهای جسمانی کودکان دارند. والدین باید شرایطی را برای فرزندان خود فراهم سازند تا در دورهی قبل از 6 سالگی، کودکی شاداب و پر جنب و جوشی را سپری کنند. سپس علاوه بر فراهم ساختن موقعیتهای مختلف برای کودکان خود جهت شرکت در بازیهای کودکانه و همراه با همسالان خود، آنها را در ورزشهایی مانند شنا و ژیمناستیک شرکت دهند، به این ترتیب سبک زندگی فعال در آنها بیشتر شکل میگیرد. در ادامه، با توجه به علاقه ای که نونهالان دارند، حضور در ورزشهایی مانند بسکتبال، فوتبال، هندبال، والیبال، دو و میدانی، تکواندو، کاراته و … به کودکان کمک می کند تا مهارتها و ظرفیت های جسمانی، مهارتی و ذهنی خود را بهتر و بیشتر پرورش دهند. حضور در یک یا دو ورزش تیمی و یک یا دو ورزش انفرادی در دوره نونهالی و اوایل نوجوانی به طور جدی پیشنهاد میشود. در تمام این مدت والدین مدیریت و رهبری فرزندان خود را بر عهده دارند و باید نهال عشق به ورزش و سبک زندگی فعال را در قلب و ذهن فرزندان خود پرورش دهند. در ادمه و در دوران نوجوانی، والدین نقش زیادی در کمک و مشاوره به فرزندان خود برای تعیین رشته ورزشی و پست تخصصی دارند. حمایت مادی و معنوی والدین در این دوره بسیار مهم است. در ادامه دوران پرورش بازیکنان، نقش حمایتی و مشاورهای والدین ادامه مییابد و در دوران اوج عملکرد و حرفهای، آنها دیگر حامیان معنوی و مشوق اصلی فرزندانشان هستند.
فرزندان باید تصمیم بگیرند که یک ورزشکار نخبه شوند؛ نه والدین .مطلوب نیست که والدین تصمیم بگیرند که زندگی یک کودک (نوجوان) باید در جهت یک ورزشکار نخبه شدن یا یک ورزش خاص باشد (خود فرزند باید تصمیم گیرنده اصلی باشد و والدین نقش مشاور و راهنما داشته باشند). ممکن است والدین علیرغم میل باطنی یک نوجوان تصمیم بگیرند او را در ورزش دلخواه خودشان شرکت دهند. این موضوع میتواند علاوه براتلاف وقت، سبب سرخوردگی و کنارهگیری فرد از آن رشته ورزشی شود و چه بسا او را نسبت به محیط ورزش بدبین کند. فرصتهای ورزشکار نخبه شدن کاملاً محدود است لذا بر اساس این واقعیت نمیتوان به طور خودخواهانه یا تصادفی کودک را به سمت یک ورزش خاص سوق داد.
پژوهشی که در سال 2001 در دانشگاه کارولينای شمالی و با حمايت بخش علم و فنآوری ورزش کميته المپيک امريکا بر روی قهرمانان المپيک انجام شد، نشان داد که آنها دارای خصوصيات ذهنی و روانی زير میباشند:
- توانايي تمرکز
- قدرت روانی
- توانايي هدف گذاری
- هوش ورزشی
- توانايي غلبه کردن بر موانع و پيروز شدن
- مبارزه طلبی
- اعتماد به نفس
- اطاعت از مربی
- اشتياق فراوان و انگيزه درونی
- خوش بينی زياد
- کمال گرايي انعطاف پذير
- ثبات در عملکرد
- کنترل روانی( توانايي حفظ آرامش و فعاليت با جنگندگی زياد)
عواملی که باعث توسعه چنين خصوصياتی در ورزشکاران میشوند:
- جامعه
- والدين
- افراد غير ورزشی( مثل معلمان و دوستان)
- خود ورزشکار
- محيط و افراد ورزشی ( مثل مربيان و مسئولين ورزشی)
- فرآيند خود ورزش
خيلی تعجب آور نيست که والدين نقش مهمی در توسعه استعدادها دارند. آنها میتوانند از نظر مالی، روحيه اجتماعی و آمادهسازی از فرزند خود حمايت کنند. در اين پژوهش مشاهده شد که والدين قهرمانان المپيک فعاليتهای ويژه زير را انجام میدادهاند:
- بسيار به فرزند خود متعهد هستند.
- شيوه زندگی فعالی را برای خود و اعضای خانواده طراحی کردهاند.
- فرزند خود را به ورزشهای مختلفی میگمارند.
- رفت و آمد فرزند خود به محل تمرین را بر عهده میگيرند.
- به تمرينات و مسابقات فرزند خود اهميت میدهند.
- انگيزه زيادی به او میدهند و حمايت قابل توجهی از او می کنند.
خانوادهای که قهرمانان در آن رشد کردهاند هم يکپارچه و هم مجزا بوده اند. يکپارچه از اين جهت که اعضای خانواده در حمايت، سازگاری و هماهنگی با هم استوار و با ثبات هستند. مجزا از اين جهت که والدين به فرزندان خود برای جستجوی چالشها و موقعيتهای جديد انگيزه و آزادی عمل میدهند.
در مراحل اوليه دوران ورزشی قهرمانان، هدف اصلی والدين آنها پيروز شدن در مسابقات يا حضور در مسابقات المپيک نبوده است، بلکه آنها روی شادی و نشاط فرزند خود، ايجاد تعادل در پيشرفت و تفريح و توسعه همه جانبه و عمومی او تمرکز میکردند. با اينکه آنها از پيروزی و موفقيت فرزند خود لذت میبردند اما هدف اوليه و اصلی آنها اين نبوده است. در عين حال والدين بر تمرين و فعاليت سختکوشانه، داشتن روحيه و رويکرد مثبت و نظم تأکيد میکردند. در طول دورههای ميانی و قهرمانی نيز والدين نقش مهمی در حفظ روحيه پيروزی و موفقيت فرزند خود ايفا میکردند. در طول سه دوره ورزشی (اوليه، ميانی و قهرمانی) والدين نقش خود را تغيير میدادند( از رهبر به پيرو).
دیدگاهتان را بنویسید