براي پرورش مهارتهاي سخت قابلاعتماد، نياز است كه اتصالات درستي در مغز به وجود آيد. دقیق بودن آرام و آهسته انجام دادن و اصلاح مشتاقانه و زيركانهي خطاها به ايجاد اين اتصالات درست در مغز كمك ميكند. کار کردن مانند يك نجّار دقيق.
يك مثال خوب از نجّاري مهارتهاي سخت در روش آموزش موسيقي سوزوكي يافت ميشود. هنرآموزان سوزوكي با گذراندن درسهاي سادهي زيادي در يادگيري چگونه گرفتن آرشه و ويولن با انحناي درست انگشت و ميزان فشار مناسب آن، ايستادن درست و حالت درست بدن آغاز ميكنند. با استفاده از ريتم و تكرار ميآموزند كه چگونه آرشه را حركت دهند (بدون ويولن). «حركت به سمت بالا مانند موشك، حركت به سمت پايين مانند باران، حركت جلو و عقب، كوكو قطار».
هر مهارت پايهاي، مهم نيست كه چه قدر ساده به نظر ميرسد؛ بهعنوان مهارتي دقيق و بااهمیتی بالا آموزش داده ميشود (كه البته واقعاً هم همينطور است.) و با بهرهگيري از يك سري تصاوير گويا آموزش داده ميشود و آنقدر روي آن كار ميشود تا هنرآموزان در آن ماهر شوند. اجزاي مهم و بنيادين با تكرارهاي دقيق و درست زياد ساخته ميشوند.
در مراحل اولیهی آموزش، اجراي درست و دقيق مهارتها از اهمیت ويژهتري برخوردار است؛ چراکه تكرارهاي اولیه مسيرها را براي آينده تعيين ميكنند.
متخصصین علوم عصبشناسي از آن بهعنوان «پديدهي سورتمهراني بر روي تپّهي برفي» ياد ميكنند. تكرارهاي اولیه مانند مسيرهاي اولیهی سورتمه بر روي برف تازه هستند. در تلاشها و تكرارهاي بعدي، سورتمهي شما تمايل خواهد داشت كه از آن شيارها و مسيرهايي كه قبلاً ایجادشده، دنبالهروي كند.
دكتر گئورگ بارتزوکیس متخصّص عصبشناسي از دانشگاه UCLA ميگويد:
در يادگيري مهارتهاي سخت، دقيق و سنجيده عمل كنيد؛ آرام پيش برويد؛ در هر زمان روي يك حركت ساده كار كنيد؛ آن را تكرار كنيد تا در آن عالي شويد؛ سپس به سراغ حركت بعدي برويد؛ به خطاها توجّه كنيد و آنها را اصلاح نماييد؛ بهویژه در آغاز.
يادگيري مهارتهاي پايه به نظر، كسلكننده است؛ امّا در حقيقت، مراحل آغازين يادگيري، زمان كليدي براي سرمايهگذاري است. اگر در ابتدا مسير درستي را ايجاد نماييد، زمان زيادي را براي خود ذخيره خواهيد نمود و در مسير پيشرفت با مشكل كمتري مواجه خواهيد شد.