مدل کلی استعدادیابی و پرورش استعدادها

مدل کلی استعدادیابی و پرورش استعداد ها
Talent Search: کشف استعدادهایی که در حال حاضر در آن ورزش مشغول به فعالیت نیستند.
Talent Identification: یافتن استعدادهایی که پتانسیل و شانس منطقی تبدیل شدن به یک ورزشکار نخبه را دارند و در حال حاضر در همان ورزش مشغول فعالیت می باشند. این کار با ارزیابی ویژگی های فیزیکی(آنتروپومتریک)، فیزیولوژیکی، مهارتی، ذهنی و روانی، محیطی و اجتماعی و در طول مراحل مختلف انجام می شود.
Talent Development: آماده کردن محیط پرورش و توسعه مناسب برای ورزشکار، با توجه به سن و شرایط جسمانی او. بنابراین او می تواند به توانایی های بالقوه خود دست یابد. در پایان هر مرحله از توسعه، شرایط ورزشکار از نظر آنتروپومتریک، فیزیولوژیک، مهارتی ، ذهنی و روانی، اجتماعی و محیطی مورد ارزیابی دقیق قرار می گیرد.
Talent Selection: فرآیند مستمر ارزیابی ورزشکار در مراحل مختلف. شناسایی ورزشکاری که پیش نیازهای لازم برای ورود به مرحله بعد توسعه و پرورش را دارا می باشد.
مراحل استعداد یابی
- شناخت جنبه ها و فاکتورهای مهم لازم برای موفقیت در آن رشته در سطح بالای بین المللی
- ثبت داده های مربوط به ورزشکاران سطح بالای بین المللی
- دسته بندی داده ها و تهیه استانداردهای آماری برای هر فاکتور لازم برای موفقیت
- تعیین شرایط و استانداردهایی که هر ورزشکار باید درمراحل مختلف سنی داشته باشد(با توجه به استانداردهای به دست آمده در مرحله 3)
- جمع آوری داده ها از نونهالان، نوجوانان یا جوانان داخل سیستم استعدادیابی و پرورش استعدادها
- مقایسه داده های مرحله 5 با استانداردهای مرحله 4 به منظور تعیین ورزشکارانی که می توانند وارد مرحله بعدی از پرورش و توسعه استعداد ها شوند.
یافتن اثربخش ترین و کاربردی ترین روش در استعدادیابی با خطای پایین، روشی است که در اواخر دهه ی 60 و اوایل دهه ی 70 میلادی در بسیاری از کشورهای اروپای شرقی مورد توجه قرار گرفت. مثلاً 80 درصد از ورزشکاران بلغارستانی که در المپیک 1976 صاحب مدال شدند، نتیجه فرآیند استعدادیابی در این کشور بودند. نتایج مشابهی برای ورزشکاران کشورهای رومانی و آلمان شرقی در المپیک های 1972 و 1976 و 1980 به دست آمد. آلمان شرقی از سردمداران استعدادیابی سیستماتیک با استفاده از سیستم های دولتی بود،که جستجوی استعدادها را نیز به فرآیند استعدادیابی افزود.
کشورهای اروپای شرقی تمرکز بر جستجو و شناسایی استعدادها داشتند در حالی که کشورهای غربی مانند استرالیا و آمریکا بر توسعه و ارتقای توانایی های استعدادها پس از آنکه خودشان استعداد خود را کشف کردند، متمرکز بودند. استعدادیابی به کشورها اجازه می دهد تا بهترین نتایج را از منابع محدود خود به دست آورند که در این بین استفاده از روشهای علمی، فاکتوری مهم و حیاتی برای رشد و توسعه ورزشکارانی در سطح جهانی می باشد.
افزودن برنامه ای جامع و سیستماتیک برای رشد و توسعه توانایی های استعدادهای شناسایی شده باعث شد تا آلمان شرقی به سطح اول ورزش جهان در دهه ی 80 میلادی راه یابد. آن ها دریافتند که بدون برنامه ای برای رشد و توسعه استعدادها، استعدادیابی اتلاف وقت و منابع می باشد. این روش در دیگر کشورهای بلوک شرق مثل شوروی سابق، چین و کوبا نیز مورد استفاده قرار گرفت و پس از مدتی مورد توجه کشورهای غربی مانند استرالیا واقع شد. پس از اتحاد دو آلمان به این موضوع توجه زیادی نشد، شاید یکی از دلایل مهم افت نتایج آلمان در المپیک های 1996و 2000 همین امر باشد. استرالیا با استفاده از روش آلمان شرقی در جستجو، شناسایی و رشد و توسعه استعدادها عملکرد خود را به طرز چشم گیری در طول دهه ی 90 میلادی بهبود بخشید، فرآیندی که نتایج خود را در المپیک 2000 به وضوح نشان داد.
در المپیک 2000، 8/65% از ورزشکاران استرالیایی صاحب مدال شدند درحالیکه این رقم برای آلمان 18 درصد بود. امروزه استعدادیابی به عنوان یکی از ارکان اصلی سازمان ورزش استرالیا تبدیل شده است به طوری که برای موفقیت در المپیک 2012 لندن، برنامه استعداد یابی و توسعه استعداد ها را از سال 2007 و با بهره گیری از 75 مربی خبره و بسیاری از دانشجویان دوره های دکتری آغاز کرد.
در این سیستم که معمولاً در ورزشهای انفرادی بهترین نتیجه را دارد، همه نوجوانانی که فاکتورهای ورزشکاران مستعد را دارند در سیستم تمرینی قرار نمی گیرند، بلکه فقط نوجوانانی که دارای سلامتی کامل باشند، ناهنجاری جسمانی نداشته باشند، توانایی انجام تمرینات سنگین را داشته باشند، قابلیت های روانی بالایی برای انجام تمرین و مسابقه داشته باشند و در تست های آزمایشگاهی بر روی عضلات و ساختار بدنی (فیبرهای عضلات،x-ray و …) نتایج قابل قبولی به دست آورند، وارد سیستم تمرینات ویژه می شوند. بعضی از کشورهای اروپایی مانند بریتانیا از انستیتو ورزش استرالیا (AIS) خواسته اند که این مدل را در کشور آنها هم اجرا کند.
استعدادیابی اثربخش یک فرآیند چند رشته ای و چند بعدی است. شناسایی استعدادها برای ورزش های مختلف در سنین پایین حالت یک بعدی و تک رشته ای ندارد. استعدادیابی موفق نیاز دارد که با یک برنامه تمرینی شکل یافته و منظم برای توسعه و ارتقاء توانایی های بازیکنان و پرورش استعدادهای آن ها برای دستیابی به پتانسیل هایی که از قبل پیش بینی می شده، دنبال شود. برنامه تمرینی باید ورزشکاران را مرحله به مرحله رشد دهد. موفقیت نهایی وابستگی زیادی به فاکتورهای بی شمار محیطی دارد. این فاکتورها شامل شرایط خانوادگی و میزان حمایت والدین، عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، در اختیار داشتن مربی خوب و فرصت کافی برای تمرین درطول سالهای اولیه توسعه توانایی ها، دور بودن از مصدومیت ، شرایط تغذیه ای و… می شود.
امروزه بسیاری از باشگاه های حرفه ای مانند آژاکس آمستردام، مربیان و آنالیزورهای با تجربه را برای امر استعدادیابی به کار می برند. آن ها فاکتورهای کلیدی در استعدادیابی بازیکنان را که تأثیر زیادی در موفقیت آن ها دارد به صورت مخفف هایی برای ساده شدن فرآیند استعدادیابی ارائه می دهند. کلیدی ترین آن به شرح زیر هستند. (فاکتورهای کلیدی مؤثر در موفقیت بازیکنان)
- TIPS (Technique , Intelligence ,Personality ,Speed)
- (سرعت، شخصیت، هوش، تکنیک)
- TABS (Technique , Attitude, Balance, Speed)
- (سرعت،تعادل، رویکرد، تکنیک)
- SUPS (Speed, Understanding, personality, Skill)
- (مهارت، شخصیت، درک، سرعت)
همانطور که مشاهده می شود، تمرکز روی فاکتورهای کلیدی، علاوه بر سهولت فرآیند استعدادیابی باعث کسب نتایج بهتر نیز می شود.
سال های زیادی است که دانشمندان و محققان تلاش می کنند تا فاکتورهای کلیدی پیش بینی کننده عملکرد ورزشکاران را در ورزش های مختلف شناسایی کنند. در این نوع از تحقیقات به ویژه در کشورهایی مانند استرالیا، چین، و کوبا (و در گذشته، کشورهای بلوک شرق) تلاش می شود تا فاکتورهایی را که ورزشکاران برجسته را از ورزشکاران معمولی در هر رشته متمایز می کند شناسایی کنند و نقش عوامل محیطی و ارثی را در توسعه یک ورزشکار برجسته تعیین کنند.
برای مثال، شناسایی و انتخاب یک بازیکن مستعد والیبال فرآیندی ساده و روشن نیست. کشف و شناسایی یک ورزشکار مستعد در ورزش های تیمی بسیار مشکل تر از ورزش های انفرادی مانند دو و میدانی، دوچرخه سواری یا قایقرانی می باشد. موفقیت بلند مدت یک بازیکن در ورزش های تیمی، مانند والیبال، وابستگی زیادی به شخصیت، فاکتورهای روحی روانی، رفتار و شرایط اجتماعی و اوضاع زندگی او دارد، بنابراین پیش بینی پتانسیل نهایی عملکرد یک بازیکن در ورزش های تیمی، در سنین پایین و با درجه بالایی از احتمال درستی و دقت دشوار است.
امروزه کشورهای پیشرو در والیبال، مانند ایتالیا و برزیل، دریافته اند که به منظور تداوم موفقیت های خود در عرصه بین المللی نیاز به طراحی و اجرای سیستم های فراگیر و یکپارچه به منظور جذب نونهالان و نوجوانان به والیبال دارند.
فدراسیون والیبال برزیل برای توسعه والیبال در بین نونهالان و نوجوانان دختر و پسر در سنین 7تا14 سال، پروژه ای با عنوان viva volei (هورا! والیبال) را در سال 1998 آغاز کرد که چند سال بعد به برنامه ای فراگیر در سراسر برزیل تبدیل شد.
Viva volei برای اولین بار در 31 می 1998 قبل از بازی برزیل و روسیه در لیگ جهانی والیبال با حضور 120 نونهال دختر و پسر بین 8تا12 سال معرفی شد. در سال 2003، viva volei مورد حمایت سازمان UNESCO قرار گرفت، در همین سال این برنامه توسعه والیبال موفق به کسب گواهینامه ISO 9000/2000 از NBR گردید. در سال 2004 بیش از 95 مرکز viva volei در 15 ایالت برزیل وجود داشت. این میزان در سال 2008 به 100 مرکز افزایش یافت که حدود 100000 نونهال و نوجوان را تحت پوشش قرار می داد. مربیان تمام مراکز viva volei تحت آموزش یکسان کمیته مربیان فدراسیون والیبال برزیل قرار دارند، بنابراین شیوه ی آموزش در تمام این مراکز به صورت یکسان و یکپارچه برای گروههای مختلف سنی انجام می شود.
فدراسیون والیبال اسپانیا نیز از سال 2005 پروژه ای را با عنوان Peque voley (والیبال کوچک) با بودجه ای بالغ بر 375000 یورو برای توسعه والیبال در مدارس با استفاده از کتاب، DVD تصاویر و پوسترهای آموزشی ،توزیع لباس و ساک و توپ بین دانش آموزان و معلمان فعال در پروژه آغاز کرد. در سال تحصیلی 2005/ 2006 ،600 مدرسه،2006/2007 ،800 مدرسه و در سال تحصیلی 2007/2008 ،2500 مدرسه در این پروژه فعال بودند. در حالیکه تعداد مدارس داوطلب در پروژه بسیار بیشتر از این میزان بود.
فدراسیون والیبال ایتالیا نیز 3 پروژه برای توسعه والیبال در مدارس مقاطع مختلف اجرا کرد که اهداف زیر را دنبال می کرد:
- بهبود کمی و کیفی والیبال در مدارس
- تبلیغ والیبال؛ به منظور جذب تعداد بیشتری از نونهالان و نوجوانان و معلمین ورزش به این رشته ورزشی
- ایجاد و توسعه انواع بازی های والیبال مناسب برای سنین مختلف
ارتباط تنگاتنگی بین استعدادیابی و توسعه استعدادها وجود دارد. اگر برنامه توسعه استعدادها را مانند کارخانه ای تصور کنیم، مواد اولیه آن در استعدادیابی تأمین می شود. بنابراین استعدادیابی و پرورش استعدادها باید با هم در یک برنامه انجام شوند، مستعدترین افراد بدون قرار گرفتن در یک سیستم تمرینی مناسب به بی استعدادترین افراد تبدیل می شوند.
مراحل کلی رشد و توسعه ورزشکار:
- شروع فعال (0 تا 6 سال یا 4 تا 6 سال)
- انجام فعالیت های پایه (پسران6تا9سال،دختران5تا8سال). بررسی کردن
- یادگیری به منظور پرورش یافتن (پسران9تا12سال،دختران8تا11سال).انتخاب برای رشته های ورزشی مختلف
- تمرین کردن به منظور پرورش یافتن (پسران12تا15سال،دختران11تا14سال).تخصصی شدن در رشته ورزشی
- یادگیری رقابت کردن(پسران15تا18سال،دختران14تا17سال).تخصصی شدن بیشتر
- رقابت کردن برای پیروزی (پسران 18تا21سال،دختران17تا20سال). بالاترین سطح عملکرد
- فعالیت برای زندگی
10 عامل موثر در عملکرد ورزشکار:
- مهارت ها (تکنیکی،تاکتیکی،حرکتی ، تصمیم گیری سریع و دقیق)
- سرعت
- انعطاف پذیری
- استقامت
- قدرت
- ساختاربدن
- عوامل ذهنی و روانی
- تغذیه و استراحت
- آموزش دیدن و تعلیم
- شرایط اجتماعی و فرهنگی