مدیریت استعدادها
مدیریت استعدادها
استعدادها منابع و سرمایههایی ارزشمند و محدود هستند، بنابراین باید به درستی کشف شوند، پرورش یابند، حمایت شوند و از آنها نگهداری شود. به این فرآیند مدیریت استعدادها گفته می شود؛ فرآیندی برنامه ریزی شده، سیستماتیک و پیشرونده برای کشف، پرورش، حمایت و نگهداری از استعدادها و تبدیل آنها به بازیکنان نخبه و حتی نابغه.
مدیریت استعدادها فرآیندی مستمر میباشد که بازیکنان در مرکز آن قرار دارند و توسط مربیان به اجرا در میآید (مربی محور است) و بایستی توسط سازمانهای دولتی، وزارت ورزش، فدراسیون والیبال، هیأتهای والیبال استانها و شهرستانها، متخصصین علوم ورزشی و رسانهها مورد حمایت قرار گیرد و بودجهی مناسب به آن اختصاص یابد. هدف این فرآیند کشف، پرورش و حمایت از بازیکنانی است که علاقه، اراده، پتانسیل و قابلیت تبدیل شدن به یک بازیکن سطح بالا و بینالمللی را دارند.
استعداد فقط یک نقطه شروع است و همه چیز نیست؛ استعداد مانند بال قوی برای پرواز است؛ اما پرندهای بالاتر میرود که شوق پرواز داشته باشد و سریعتر و بیشتر بال بزند، قلبی مهربانتر داشته باشد و با هوشمندی بداند که درچه مسیری پروازند کند، و در این مسیر با سخت کوش و پشتکار به پرواز درآید و از طی کردن مسیر لذت ببرد.
از سوی دیگر بازیکنان حاضر درفرآیند استعدادیابی، قبل از آنکه ورزشکار و بازیکن والیبال باشند، یک انسان هستند بنابراین باید به توسعه همه جانبهی آنها توجه شود و در این زمینه برنامهریزی و تفکری بلند مدت داشت. سلامت، آموزش و تحصیلات، تفریح و لذت بردن از ورزش و زندگی، توسعه اجتماعی، فرهنگی، عاطفی، شخصیتی و اخلاقی بازیکنان، مواردی هستند که باید در کنار توسعه ورزشی آنها در یک مدل موفق و پایدار برای مدیریت استعدادها مورد توجه قرار گیرند.
متأسفانه تفکرات قدیمی مربوط به کشورهای کمونیستی مانند آلمان شرقی، چین، روسیه کوبا، رومانی و… در مورد استعدادها هنوز در میان بسیاری از مربیان و دستاندرکاران فرآیند مدیریت استعدادها رواج دارد. در کشورهای کمونیستی و بلوک شرق سابق، به دلایل سیاسی و رقابتهایی که بین بلوک شرق و غرب وجود داشت، کسب عناوین و مدالهای جهانی و المپیک اهمیت تبلیغی و سیاسی بالایی داشت، در نتیجه جنبه انسانی این موضوع به دست فراموشی سپرده میشد؛ تخصصی کردن زود هنگام نونهالان و دادن تمرینات سخت و طولانی به آنها به منظور پرورش سریع تر و فراموش کردن جنبههای دیگر پرورش ورزشکاران به عنوان یک انسان، تبعات اجتماعی و انسانی زیادی برای این ورزشکاران به دنبال داشته است، ضمن اینکه این مدل فقط در کشورهای کمونیستی و بلوک شرق با آن سیستم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، کاربردی و اثر بخش بود و در جوامع آزاد و باز قابل اجرا نمیباشد؛ چراکه در آن مدل با انجام آزمایشهای علمی پیشبینی میکردند که یک نونهال یا نوجوان با توجه به ساختار آنتروپومتریک و نوع تارهای عضلانی و ویژگیهای ژنتیک در یک ورزش خاص بسیار موفق خواهد شد، و بدون توجه به علاقه آن فرد او را وادار میکردند تا به صورت حرفهای در آن ورزش به فعالیت بپردازد، در حالیکه این موضوع در جوامع آزاد اجرایی نیست. ولی نباید زحمات دانشمندان این کشورها در زمینه استعدادیابی علمی و پرورش بازیکنان را نادیده گرفت و باید از آنها قدردانی نمود. اما فراموش نکنیم که این مدلها برای کشورهایی با ساختار سیاسی – اجتماعی خاصی طراحی شده بود که در همه جا قابل اجرا نیستند و نباید بدون تفکر از آنها تقلید کنیم. زیرا شرایط اجتماعی – فرهنگی کشور ما ( و حتی شهرها و استانهای مختلف کشور ما) برنامه و سیستمی متناسب و ویژه را نیاز دارد.
امروزه رقابتی روزافزون بین کشورهای مختلف در کسب مدالهای مسابقات قارهای، جهانی و المپیک وجود دارد؛ و با افزایش دامنه و برد رسانههای تصویری و شبکههای اجتماعی مجازی، که باعث افزایش اهمیت جنبههای تبلیغی و سیاسی ورزش شده است، این رقابت در حال افزایش است. و امروزه میبینیم که که کشورهایی مانند قطر و آذربایجان به طور برنامهریزی شده و سازمان یافته اقدام به جذب ورزشکاران با استعداد و نخبه از کشورهای دیگر میکنند. از سوی دیگر برخی از نخبههای ورزشی با پی بردن به توانایی و ارزش خود و عدم وجود شرایط مناسب در کشورشان و به امید دستیابی به شرایط ورزشی و زندگی بهتر و البته با هماهنگی کشور مقصد، اقدام به مهاجرت به کشورهای ثروتمند و پیشرفته میکنند، که باعث به وجود آمدن پدیده ای به نام مهاجرت استعدادها و نخبهها شده است، که از کشورهایی مانند کوبا، کنیا، اتیوپی، برزیل، مراکش، الجزایر، نیجریه و… به مقصد کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، قطر، آذربایجان و … انجام میشود. این مهاجرت استعدادها در درون کشورها هم رخ میدهد و بسیاری از بازیکنان از استانها و مناطق کمتر توسعه یافته به شهرهایی که امکانات مالی و ورزشی بهتری برای آنها فراهم است کوچ می کنند که این مورد در برنامه ریزی استراتژیک در مدیریت و رهبری استعدادها باید مورد توجه قرار گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید