اين نكته دربارهي طرز تفكّر شما نسبت به تمريناتتان است. عبارت «تمرينات قالبي و تكراري» حسی از كار پررنج و بسيار كمنتيجه و گاه بينتيجه را در ذهن پديد ميآورد. اين نوع تمرينات، مكانيكي، تكراري و كسلكننده هستند و جملهي معروفي است در دنياي آموزش: «با دادن تمرينات تكراري و قالبي، انگيزهي يادگيري را خواهيد كشت»؛ امّا بازیها دقيقاً برعکس هستند. بازي به معني لذّت بردن، شور و شوق و تمركز و اتّصال كامل است و به همين دليل، مهارتها در اين روش، بهتر و سريعتر پرورش مييابند.
اگر بهطور عميق، بيوگرافي هر فرد نخبهي سطح جهاني را كنكاش كنيم، از داستاني دربارهي بازيهاي كوچك و آموزشي، پرده خواهيد برداشت. چه گلفباز معروف روس، مك لوري باشد كه توپهاي گلف را در دوران نونهالي با ضربهي قوسدار، داخل ماشين لباسشويي ميانداخت يا “وارن بافت ” تاجر، سرمايهگذار بزرگ و خیر مشهور آمريكايي كه در دوران كودكي خانه به خانه ميرفت و آدامس ميفروخت تا دريابد كه كدام طعم بيشترين فروش را دارد؛ يا “كيت ريچارد ” آهنگساز، خواننده و ترانهسرای انگليسي ـ كه در روزهاي اوّل تشكيل گروه راك رولينگ استونز سعي ميكرد تا از آهنگ زمينهي يك موزيك قديمي بلوز رمزگشايي كند. آنچه در همهي اينها مشاهده ميشود شادابي، هيجان و حس اعتیاد گونهی درگيرشدن در موضوع و لذّت بردن از آن است.
مربّيان موفّق از يك اصل مهم در آموزش پيروي ميكنند؛ اگر ميتوان آن را شمارش كرد، پس ميتواند به شكل بازي انجام شود؛ براي مثال، تمرين سرویس زدن و دریافت کردن ميتواند كسلكننده باشد؛ ولي اگر به شكل مسابقه بين سرویس زنندهها و دريافتكنندهها انجام شود، لذتبخشتر و مؤثرتر خواهد بود. مثلاً هر امتياز مستقيم سرويس، دو امتياز؛ هر سرويس خوب، يك امتياز؛ هر دريافت عالي، دو امتياز و هر دريافت خوب، يك امتياز؛ هر خطاي سرويس، يك امتياز منفی و… .